Quantcast
Channel: بــﻬـترین پسـرهاے دنیــا
Viewing all articles
Browse latest Browse all 71

اختلافات قند و عسلی

$
0
0
دعوا شده

اونم سر چی؟!

یه دختر عروسکی که از توی شانسی در اومده!!

امین میگه مال منه

متین میگه نخیررر مال منه!!!

همینجور بحث بالا میگیره و نهایتا متین یکی میزنه تو کله ی  امین!!!

امین حرصی میشه به دنبال متین

متین خط و نشون کشان در میره

نیگاشون میکنم... نخیر ! انگار هیچکدوم کوتاه نمی آن!!

دیگه وقتشه خودی نشون بدم!

میگم: آقا اِستُپ !! اِستُپ !!.... بگین چی شده

متین پشت سرم پناه گرفته

امین هم در نهایت عصبانیت میگه: اون عروسک ماله منه متین بی اجازه برداشته الان مجبورم "توغیبش"کنم!

میگم: جااان؟؟ توغیب یعنی چی؟!

امین یه کم حالتش عوض میشه میگه: توغیب دیگه...!

من با بدجنسی تمام میگم : منظورت تعقیبه؟!

میگه: نه! توغیب دیگه !! یعنی غیاوَت!!!

متین خیلی حق به جانب از پشت سرم میاد بیرون

میگه : مامان منظورش همون کاریه که امام حسن میخواست برای ابن فرصت بکنه!!

میگم: اومممم.... ابن فرصت یعنی کی دقیقا؟!

امین میگه: متین جان ابن فرصت نه...ابن مولود!!!

میگم: یا خدا... ابن مولود که نه مامان....!

میدونم منظورشون چیه ولی دوس دارم برن تو فکر

اینجوری حواسشون پرت میشه و دعوا یادشون میره

دوتاشون میرن تو فکر

هی میگن: مامان بگو... کی بود اون مرد بَــده که حضرت علی رو کشت؟!

میخندم و میگم : ابــن ِ مُـــ....

دو تایی باهم میگن: آها ابن ملجم!!!

بعد میگم: مامانیا! امام حسن میتونست از ابن ملجم چی بگیره؟

میگن: توغیب ...!؟؟ نه نه غیاوت....!؟؟ ای بابا چی بود؟!!

میگم: اِن ... تــ ِ .... دو تایی با هم میگن: آهاااااا انتقااام!!!

بعد خوشحال و خندان در حالی که از حرفای خودشون خندشون گرفته و سر به سر هم میذارن میرن تو اتاقشون بازی!

انگار نه انگار بحثی بوده و کشمکشی!!



Viewing all articles
Browse latest Browse all 71

Trending Articles