شب شده ، به پسرآ میگم: دسشویی ... مسواک ... لالا !
امین با یه لحن خیلی دلخور : مامانه مگه ما بچه ایم که میگی لالا!قشنگ بگو خواب !!
متین با یه لحن خیلی متاسف: انگار نه انگار ما بزرگ شدیم!!
قیافه ی من در اون لحظه: