متین کارش به دکتر کشید
از بس بدنش پر از جوش و تاول شده بود
میگفت گلو درد دارم
توی گلوش رو دیدم پر از جوشهای سفیدرنگ بزرگ بود
خارش شدید هم گرفته بود
جوری که بعضی نقاط بدنش مثل صورت و شکمش زخم شده بود و خون می اومد
دکتر براش پماد و شربت ضد التهاب داد
و تاکید کرد که فقط استراحت کنه، روزی یه بار دوش بگیره و به هیچ وجه نزدیک نوزاد و سالمند و خانوم باردار نره
بهم گفت همونجور که بیرون بدنش ریخته بیرون داخل بدنش هم پر از جوش و تاول میشه!
الان 6 روزه که متین خوابیده و اصن حال نداره پا شه !
ظهرها از ساعت 12 متین رو به ساعت میشینه منتظر امین
دائم هم اعلام میکنه چند دقیقه ی مونده تا امین برگرده
دیروز از بس حوصله اش سر رفته بود با استفاده از چن تا چوب بستنی و چسب چوب یه هواپیما ساخته بود
بعد پا شده بود هواپیما رو توی کشو قایم کرده بود
یه نامه نوشته بود گذاشته بود جلوی راه امین به این مضمون: سلام، توی یخچال رو نگاه کن!
بعد توی نامه ی داخل یخچال نوشته بود توی کمدت رو نگاه کن!
توی کمد نامه گذاشته بود نوشته بود روی میز رو نگاه کن!
روی میز نامه گذاشته بود نوشته بود : توی کشو یه چیزیه که مال توئه!!
الهــــــــــــــــــــــی قوبونشون برم
از اون طرف امین میره مدرسه و تمام اتفاقاتی که افتاده رو مو به مو میاد برای متین بازگو میکنه
خبرهای داغ هم مربوط به زنگ ورزش و مَزروووووووووی میباشد
جونم براش! بچه ام توی مدرسه لهجه گرفته!
به مزروعی میگه مَزروووووووووی
تازشم دیروز مدال گرفتن
و مدال نقره رسیده به کلاس دو قلوها
بخاطر بازی جوانمردانه و حرفه ای فوتبال تیم کلاسشون
متین خیلی دلش میخواست دیروز بره مدرسه ولی نشد
بخاطر همین با داداشش نشستن به مدال درست کردن
و تا میتونستن برای خودشون مدال طلا درست کردن