من: آره حتما پسرم ... بگو !
متین : حالا چه رازی رو باید بهت بگم؟؟
متین به امین میگه:پاشو بریم بازی!
امین:سعی نکن منو متقاعد کنی الان میخوام کامپیوتر کار کنم!!
واسه پسرآ بطری شیر و دو تا لیوان تمیز گذاشتم روی میز
هی اومدن و رفتن و شیر خوردن
سری آخر متین اومده دیدیه دیگه شیر نیست
با اعتراض میگه:کی شیر رو تا آخر خورد و به ما نداد؟؟؟
به پسرآ میگم وقت مسواکه زود تند سریع دم روشویی!
متین خوابالو : مامان حوصله ندارم..حال ندارم ... امشب مسواک نه
من: خب حداقل دهنتو با آب بشور
امین: مامانه چرا متقلب میشی؟؟
من:جااان؟؟؟
امین: چرا بچه رو مجبور میکنی وانمود کنه مسواک زده؟؟؟
من:
امین و متین خیلی ناراحت و مغموم اومدن پیشم میگن
مامان اسم امین و متین خیلی کوچیکه!!
من:یعنی چی؟
دوقلوها:یعنی اسم بابا بزرگه ولی اسم ما کوچیک!!!
من:یعنی چــــــــــــی؟
دوقلوها بعد از کلی تفسیر و توضیح دادن گفتن یعنی اینکه اسم بابا به آدم بزرگا میخوره، بهش میاد دو تا بچه داشته باشه!!! ولی اسم ما بچه گونه اس ! بهمون نمیاد بابا بشیم !!! بچمون بیاد به ما بگه چی؟ بابا امین؟؟ بابا متین؟؟مگه میشه آخه ؟؟!! اسممون کوچیکه دیگه !!!!
از اکتشافات پسر بزرگمان امین جان:
بچه قورباغه ها اوّل مارمولک هستن !